کد مطلب:225296 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

بیان بانیان مرقد مطهر و مختد منور حضرت رضا
ازین پیش در شرح وفات هارون الرشید مذكور نمودیم كه چون هارون به طوس رسید آن خوابی را كه در رقه بدیده بود به یاد آورد با مسرور خادم گفت مشتی از خاك این بستان نزد من حاضر كن چون بیاورد گفت این همان خاك سرخی است كه در عالم خواب بدیدم و گفتی پیش از این كه بمیرم قبری برای من حفر كنید و در موضع و مكانی از همان خانه كه در آن جا فرود شده بود و شقب نام داشت در سرای حمید بن ابی غانم طائی گوری از بهرش محفور و جسدش را در همان قبر مدفون



[ صفحه 308]



ساختند و چنان كه معلوم می شود بر روی قبر او قبه ای بركشیدند.

و صاحب بحر الجواهر گوید قبر منور حضرت امام رضا در سناباد طوس در سرای حمید بن قحطبه طائی در جانب قبلی در پیش روی قبر هارون بود و سناباد قصبه ی محقری بود و پادشاهان دیالمه و آل بویه تعمیر مزار كثیر الانوار حضرت ثامن الائمه صلوات الله علیهم را می نموده اند لكن بنای آبادی و وسعت شهر از سلطان محمد خدابنده ملقب به الجایتو خان پسر هلاكوخان روی داد وی اول پادشاهی است از دودمان چنگیزخانی كه مذهب شیعی داشت و در توران و ایران و هر كجا كه در حیطه ی فرمان داشت خطبه به نام ائمه ی اثنا عشریه خواندند و از سایرین و معویة بن ابی سفیان تبری جستند و پس از وی تا آغاز دولت و سلطنت صفویه اكثر پادشاهان شیعه بوده اند و تعمیر آن بقعه ی متبركه را می نموده اند خصوصا سلاطین صفاریه و دیالمه و آل سنجر و آل بویه و غیره.

و می گوید امیر تیمور گوركان و پسرش امیر شاهرخ تجدید عمارت آن روضه ی مقدسه را نموده اند.

در مسالك و ممالك و غیره می نویسد سناباد قریه ای است نزدیك بلده ی نوقان چه دروازه ی نوقان در همین زمان به مشهد مقدسه نیز موجود و مذكور می باشد.

و می گوید ناحیه ی طوس را چندین شهر است مثل رادكان و طابران و نوقان و برد غور و قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام در خارج شهر نوقان مجاور قبر رشید می باشد و هر دو مزار در تحت مشهدی نغز و بنیادی خوش در قریه ای واقع شده كه آنرا سناباد می خوانند و بر گرد این قریه باره ی است استوار و در این مشهد نیك بنیان جماعتی اعتكاف دارند و چون حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا صلوات الله علیهما در قبه ی هارونیه كه در میان باغ بسیار بزرگی از حمید بن قحطبه در جمله بساتین این قریه به خاك رفت و سناباد را این شرف جاوید نهاد و مكرمت ابد بنیاد نصیب افتاد به تدریج بر آبادانی آنجا بیفزود و در فترات متعاقبه شهر طابران و نوقان و جز آنها



[ صفحه 309]



مورد تطاول لشكریان طوایف مختلفه گردیده مردمان آنجا دچار قتلها و غارتها شدند و اگر چه سلاطین در اوقات سكون و آسایش از محاربات بدفعات عدیده همان بلد مخصوص را غارت كردند و یا شهری جداگانه بساختند لكن شیاع مذهب تشیع در خراسان چندان اسباب آبادی و عمارت مشهد مقدس گشت كه در قطعه طوس شهری جز مشهد مقدس به پای نماند و مردمان از اماكن بعید و ممالك بعیده به مجاورت این مكان عرش بنیان عزیمت نهادند و رحل اقامت افكندند خصوصا از اواسط گوركانیان تا این زمان شرافت توأمان.

در حدیث وارد است «بین جبلی طوس روضة من ریاض الجنة» كاتب چلبی در كتاب جهان نما می گوید طوس ناحیه ای است دارای چند قصبه و دار الملك طوس را طابران گویند قصبه ی دیگر آن نوقان است كه فیما بین این هر دو قصبه شش فرسنگ راه باشد یكی از دوازده امام كه علی بن موسی الرضا باشد در سال دویست و سوم هجری در طوس وفات كرد در قریه سناباد از توابع طوس مدفون شد و از آن پس آن قریه به مشهد مقدس معروف گردید بعد از آن صاحبان مكنت و ارباب ثروت و ریاست در نواحی مرقد مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام برای خود مراقد و مقابر ساخته و با بناهای عالی و پر تكلف و تزیین بیاراسته اند لهذا آنجا قصبه ی معتبری شد مخصوصا در زمان پادشاهان عجم یعنی سلاطین صفویه انار الله برهانهم.

مرقد مبارك و محتد منور آن حضرت از حیثیت زینت و ابهت و حشمت به مرتبه ای رسید كه قنادیل و شمعدانها و مصابیح سیم و زر در آن بیفروختند و ازین تاریخ نام طوس فراموش و مطموس گردید و به اسم مشهد مقدس معروف شد.

و یكی از مسافرین فرنگ كه به شهر طوس رفته می گوید طوس در هفده میلی مشهد مقدس كه افزون از شش فرسنگ است در سمت شمالی شرقی آن واقع شده است.

و میرزا حسن زنوزی در ریاض الجنة می نویسد: قبر منور آن حضرت در دیه سناباد در چهار فرسنگی طوس واقع شده است و بعضی در سه فرسنگ و نیمی





[ صفحه 310]



می نویسند ممكن است سابق بر این عمارات و آبادانی طوس دامنه ی وسیعی داشته و سناباد به آن آبادیها نزدیك بوده چنان كه بعضی نوشته اند در ربع فرسنگی طوس بوده است و از آن پس آبادی اطراف از بین رفته و مسافت ما بین آبادیها این دو مكان بر زیادت شده است و نوشته اند اكثر عمارات طوس مأمونی است.

مسعر بن مهلهل گوید خانه حمید بن قحطبه در طوس است و مساحت آن یك میل مربع و مشهد علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما و قبر هارون الرشید در باغی از باغهای حمید بن قحطبه است و نوشته اند امیر علی شیر وزیر سلطان حسین بایقرا آب چشمه كلسب را به مشهد مقدس جاری ساخت و چنان كه در تذكره ی دولت شاه سمرقندی در ذیل مآثر امیر علی شیر می نویسد آب چشمه كلسب را كه از مشاهیر عیون خراسان است و از متنزهات جهان و در اعلی ولایت طوس واقع است به مشهد مقدس رضویه آورد و منبع این آب تا شهر مشهد مقدس دو فرسنگ شرعی و به جمله در ناهمواریها و سنگها می گذرد.

نوشته اند آب چشمه كلسب در اغلب فصول ده فرسنگ است و از سرچشمه كه جاری می شود چون به خط مستقیم جاری نمی شود دوازده فرسنگ راه را می سپارد تا به مشهد مقدس می رسد. می نویسند و چون از قدیم الایام سدی بسته شده بود این چشمه عمیق گشت و به واسطه این سد آب را از نهر مأمونی به طرف مشرق یا از نهر غربی به سمت طوس می برده اند از چشمه كلسب تا شهر مشهد مقدس شش فرسنگ راه است و در این طول مسافت آبادی و قراء و مزارع با هم اتصال دارند و از آنجا به خرابه های شهر می رسند.

هزاران افسوس از حوادث این چرخ آبنوس و فلك سندروس كه چگونه چون طوس را مندرس و مطموس و بر دو گنبد و باره اش كلاغ ها بجای خروس پرواز می نمایند. چه خوب می فرماید عمر خیام علیه الرحمه فی اللیالی و الایام:



مرغی دیدك نشسته بر باره ی طوس

در پیش نهاده كله كیكاوس



با كله همی گفت كه افسوس افسوس

كو بانگ جرسها و چه شد ناله ی كوس



[ صفحه 311]



و این چشمه ی كلسب اكنون به چشمه ی كیلاس معروف است و در كتب لغات فارسیه می نویسند چشمه كلسب به ضم كاف فارسی و فتح لام و سكون سین بی نقطه و بای ابجد چشمه ایست در خراسان از توابع طوس و یزدجرد پدر بهرام گور در كنار چشمه ی كلسب از لگد اسبی درگذشت و مورخین نیز به این واقعه تصریح كرده اند و این چشمه بسیار قراء و اراضی را سیراب كرده از وسط شهر مشهد مقدس می گذرد.

گفته اند در زمان مأمون عباسی آب از نهر مزبور جریان یافته در سمت پائین به مصرف زراعت می رسیده است و امیر تیمور گوركان در سال هشتصد و ده به زیارت مشهد مقدس مشرف و از آنجا برادكان فرود آمد چنان كه مصنفین و مورخین و علمای جغرافی می نویسند شهر مشهد از بركت این مرقد مطهر به اغلب جهات بر سایر ولایات ممالك ایران ترجیح دارد هوائی معتدل و فواكهی ممتاز دارد و صفای این شهر به درجه ایست كه نظیرش در نظر نمی آید.

روضه ی منور امام انام علیه السلام نور بخش روضه رضوان و طراوت اندوز فرادیس جنان و روح افزای حورالعین و غلمان و مرجع ملایك هفت آسمان و قبله گاه انس و جان و مزین عرش یزدان و مهبط روح الامین و امیدگاه مخلوق آسمان و زمین است.



سلام علی الترب الذی ضم جسمه

فیا نعم مشهود و یا نعم مشهد



در سال چهار صد هجری عمارت مشهد مقدس بدست سعدی بن معتز بن مسعود كه از جانب سلطان محمود حكمران نیشابور بود روی به فزونی نهاد و در زمان شاه طهماسب اول صفوی انار الله برهانه رونقی عظیم در آن آستان عرش بنیان حاصل شد نادرشاه افشار به تذهیب آن گنبد مطهر به تهذیب خود موفق شد و كاتب چلبی گوید از همان سال دویست و سوم هجری كه حضرت رضا علیه السلام در طوس وفات كرد در سناباد مدفون شد آن قریه موسوم به مشهد گردید و شهرتی عظیم یافت خاصه در زمان سلاطین صفویه آن روضه منور چندان مزین شد كه مملو از قنادیل و شمعدانهای



[ صفحه 312]



طلا و نقره گردید و تمامی ولایت به نام مشهد معروف گشت و نادرشاه صحنی عالی برای این حرم محترم بنا كرد ضریحی از نقره به دور مرقد مطهر نصب كرد و قندیلی بسیار وزین از نقره بالای مرقد بیاویخت و میرزا شاهرخ پسر امیر تیمور در همان وقتی كه زوجه ی او گوهرشاد آغا مسجد معروف به گوهرشاد را در جنب حرم مطهر رضوی می ساخت به تزیین روضه حضرت رضا علیه السلام پرداخت و هر دو مدتی در این شهر متوقف بودند و همایون شاه كه از هندوستان به ایران آمد در ایاب و ذهاب در آن روضه به عبادت و زیارت مشغول بود.

و این كه بعضی نوشته اند نذر نمود كه اگر دیگر باره به سلطنت خود باز شود در این مكان مقدس و دشت پهناور شهری بنیان كند به خطا رفته اند بلكه نذوراتی برای حرم محترم كرده است و چون بامداد شاه طهماسب صفوی مجددا سلطنت یافته است پاره ای تقدیمات نموده و ادای نذورات كرده و بنای شهر از خود شاه طهماسب است و درب نقره تقدیمی نادرشاه معروف است و درب مطلای مرصع خاقان مغفور فتحعلی شده قاجار موجود است و صحن جدید كه دو مرتبه است از ابنیه این پادشاه است.

در تاریخ ملكم مذكور است كه اسكندر كبیر كه اهل ایران او را اسكندر رومی گویند چون بر مملكت ایران مستولی شد سراپرده ی خود را در محل روضه رضویه برافراخت خوابی دید یا صورت هولناكی به نظر او رسید با وزیر خود ارسطو بگفت ارسطو گفت بزرگی از نسل پاكان در این جا مدفون می شود لاجرم اسكندر خواست قبل الوقت در آنجا یادگاری برقرار داشته باشد و بنائی در آنجا نبود و این بنا قرنها بر پای بود و كسی را التفاتی بر آن نمی رفت تا هارون الرشید حكایت مزبور را در كتاب ارسطور بخواند و در پایان عمر خود وصیت كرد جسدش را در آن مكان دفع نمایند و در محاذی قبر او جائی برای مدفن آن بزرگ معین نمایند و می دانست كه آن بزرگ از آل علی علیه السلام است و همان است كه در كمال سختی او را تعاقب می نماید و هارون در بنای اسكندر مدفون شد.



[ صفحه 313]



و در زمان مأمون شیعیان حضرت رضا علیه السلام بسیار شدند و خیال مأمون مشوش گشت و چون پای تخت او در مرو بود برای چاره طغیان شیعیان آن حضرت را به مرو و طوس طلبیده سالها محترما محبوس نمود و از ملاقات شیعیان مانع شد و چون روز به روز بر جلالت آن حضرت و كثرت هواخاهان افزوده می شد مأمون به قصد هلاك آن حضرت برآمد و به ناظر خود گفت چون حضرت رضا فرود آید طبقی از انگور به مجلس آورد كه بهترین آنها آلوده به زهر باشد ناظر چنان كرد و مأمون بدست خود از آن انگور به آن حضرت بداد و ناچار تناول فرمود فورا احساس زهر نمود صورت خود را با لباس عربی پوشانیده برخاست مأمون گفت به كجا می روی فرمود به همان جائی كه مرا فرستادی الی آخر الحكایة.

و قبر هارون و آن حضرت در میان چهار دیوار اسكندر رومی است چون سیصد سال از این واقعه بگذشت در آن هنگام كه سلطان سنجر در مرو سلطنت پسر وزیر اول او به ناخوشی جذام مبتلا شد و او را به مسافرت تكلیف كردند و او به مشهد مقدس رسید روزی در این مكان شكاری را تعاقب كرد آهو به میان چار دیوار اسكندری پناه برد جوان خواست داخل چار دیوار شود اسبش قدمی از قدم برنداشت دانست این مكان را شرافتی است پیاده شد و به تعظیم و دعا و گریه و استغاثه و طلب شفا پرداخت چون از دعا فارغ شد فورا صحت یافته واقعه را به خدمت پدر خود وزیر سلطان سنجر بنوشت و خواستار شد كه از پادشاه اسباب بنای روضه برای مرقد مطهر حضرت رضا علیه السلام مستدعی شود این استدعا پذیرفته شد و بنائی كه بالای مرقد مطهر است از سلطان سنجر است مصالحی بس محكم و پایدار دارد.

گویند در این بنا گل ارمنی را با آب انگور و پشم بز مخلوط كرده اند ازین روی چندان سخت است كه نمی توان میخی بر دیواری كوبید در آن زمان كه شاه طهماسب بنای شهر مشهد یا وسعت آن را آغاز كرد گنبد مطهر را با آجرهای



[ صفحه 314]



مطلا تذهیب نمود و یك مناره ی ممتاز ظریفی بساخت و آن را نیز مذهب كرد و بر دور مرقد مطهر ضریح طلائی نصب فرمود و همان سلطان صحن روضه را به حالت حالیه رسانید و شاه عباس ضریح منور را به جواهر و ظروف بیاراست و موقوفات كثیره برای این مكان عرش بنیان مقرر داشت و سایر سلاطین صفویه با سلاف تأسی نمودند و نادرشاه بعد از تاخت و تاز افاغنه شكوه و ابهت مشهد را به درجه كمال رسانید و بسیاری موقوفات بر موقوفات سابقه برافزود و درب بزرگی را كه در طرف جنوب غربی صحن واقع است او مطلا نمود و آن درب نقره ضخیمی را كه زائران از آن در درون حرم مقدس می شوند نادرشاه بساخت و مرقد را با جواهر و تزیینات مزین و ضریح فولادی منبت مذكور را بر دور آن نصب كرد و در برابر آن مناره ممتازی مانند مناره شاه طهماسب و بسی بزرگتر از آن بساخت و خاقان مغفور فتحعلی شاه مراقبتی كامل در تعمیرات و تزیینات این مكان می نمود و علاوه بر صحن جدید و تعمیرات دری مطلا و مرصع به جواهر هدیه روضه ی رضویه فرمود و شانزده هزار تومان در بهای آن برفت.

بلبر در سنه هشتصد و هشت هجری به مرض مزمن مبتلا گشته برای استقامت مزاج از هرات به طوس سفر كرد لدی الورود به زیارت حضرت رضا علیه السلام مشرف شد و این شهر را مقدس نامید و از آن پیش به این نام معروف نبود و تقدیم هدایای كثیر می كرد و بعد از ترك شراب و توبه در مسجد جنب حرم مطهر به ریاضت مشغول شد و نقاره خانه مخصوص خود را در باغ پهلوی صحن قرار داد كه در آنجا نوبت زنند و بعد از وفات در گنبدی كه نزدیك روضه منوره است مدفون شد.

بعضی نوشته اند عبدالله مأمون قبه بر فراز تربت هارون بركشید و به قبه هارونیه مشهور شد واین كه در افواه مذكور است كه قبه اولیه را اسكندر ذوالقرنین افراخته یا چهار دیواری در این موضع ساخته مستند صحیح ندارد چه زمان ذوالقرنین قرنهای بسیار پیش از مرگ هارون بوده است لكن از پاره ای روایات برمی آید كه بلده ی سناباد را ذوالقرنین آباد كرده است چنان كه در طی روایتی



[ صفحه 315]



در باب دفن حضرت رضا علیه السلام وارد است كه «یدفن بمدینة بناها العبد الصالح الاسكندر ذوالقرنین بلدة بارض طوس یقال لها سناباد بضعة منی».

چنان كه در اكمال الدین صدوق علیه الرحمه حدیثی قریب به این مضمون مذكور است و هیچ یك دلالت بر آن ندارد كه اسكندر آن قبه را بر پای داشته یك مطلب می توان گفت كه همانطور كه قبر منور حضرت علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین را نوح علیهماالسلام قبل از طوفان برآورده قبر مطهر این حضرت را هم ذوالقرنین اكبر كه عبدی صالح و بزرگ و در قرآن كریم مذكور شده است بنا كرده باشد و از وضع قبر و كیفیاتی هم كه در خبر هرثمة مسطور شد مؤید این معنی است.

بعضی نوشته اند آنچه در تفحص كامل معلوم شده است آن است كه قبه منوره و روضه مقدسه آن حضرت چهار مره بدست چهار بانی بتخلل سه ویرانی عمارت شده است نخست قبه هارونی است كه به فرمان مأمون بنیان شد و به طوری كه دانستیم آن حضرت بدار حمید بن قحطبه طائی درآمد و به قبه كه قبر هارون در آن جا بود داخل گشت.

و در خبر دیگر با ابوصلت هروی فرمود به این قبه كه قبر هارون در آنجا است اندر شو و از این گونه اخبار عدیده مسطور نمودیم و بعضی بر آن عقیدت هستند كه دیالمه به پاره تزیینات مزین گردانیدند و بعد از آن كه امیر سبكتكین این مكان را ویران كرد و پسر سلطان محمود بساخت در تطرقات قبایل غز در بنیان ثانی سانحه ویرانی روی داد تا در زمان سلطان سنجر سلجوقی شرف الدین ابوطاهر قمی از مال خود اصالة یا از جانب سلطان سنجر اگر انكشاف تربت مطهر صحتی داشته باشد وكالتا عمارت كرد چه پاره ای حكایت شفای پسر وزیر سلطان را به پسر خود سلطان نسبت داده اند و نوشته اند بعد از آن كه پسرش عافیت یافت سلطان سنجر به شرف الدین ابوطاهر مثال داد تا به تجدید عمارت روضه مطهره پرداخت و شهربند كوچكی نیز بنیان نمود و اگر این حكایت چندان محل وثوق هم نباشد اما در



[ صفحه 316]



عمارت و بناء شرف الدین شك و شبهتی نیست و این شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی بانی گنبد مطهر مردی متدین و فاضل بوده و در ایام شباب از قم به بغداد رفته ملازم عارض لشگر ملك شاه سلجوقی شد و چون رعایای مرو از عامل خود شكایت داشتند خواجه نظام الملك او را عامل مرو نمود و مقرر فرمود كه در احكام و فرامین او را وجیه الملك بنویسند و چهل سال تمام عامل مرو بود آنگاه دیواندار ما در سلطان گردید و چون شهاب الملك وزیر وفات كرد به وزارت سلطان سنجر نایل شد و بعد از سه ماه وزارت به سرای آخرت رحلت گرفت.

و چنان كه گویند در جوار روضه مقدسه به خاك رفت و این بنای شرف الدین ابوطاهر قمی را در بنیاد سوم بود در فتنه ی چنگیزخان و یورش تولی خان ویرانی سوم روی داد و چون سلطان محمد اولجایتوخان كه اول سلطانی است كه از سلاطین مغول شیعه شد بر سریر سلطنت جای گرفت بهتر از نخست عمارت كرد و این عمارت چهارم بود و ازین قرار اول جز در زلزله كه در عهد سلاطین صفویه روی داد و شكافی در گنبد مطهر پدید شد و مرمت نمودند از هفتصد سی و چهارم هجری تاكنون خرابی و انهدامی بر آن قبه مطهر وارد نشده است و اول قبه ی آن حضرت همان قبه هارونی و آخر قبه كه اكنون برقرار است از بناهای عهد اولجایتو بهادرخان است كه قبه چهارمی باشد و در تمام این مدت متمادی قبل از الجایتو و بعد از وی همیشه سلاطین روزگار و بزرگان جهان به تزیینات روضه و قبه منوره پرداخته اند چنان كه در طی كتب تواریخ و اخبار و جغرافیا مذكور است.

و از عموم مسطورات مكشوف می آید كه ابهت این شهر به واسطه ی بركات این روضه منوره رضویه است و تغییر وضع و اسم و ابنیه كامل آن از عهد سلطنت میرزا شاهرخ گوركانی است زیرا كه پس از آن كه بلاد خراسان به واسطه اسفار و لشكركشی های امیر تیمور خرابی گرفت امیر تیمور فرزندش شاهرخ را حكومت خراسان داد و او در مقام آبادی بلاد منهدمه برآمد و در سنه هشتصد و هشت جلال فیروز شاه را به مرمت برج و باره هرات و خواجه سید میرزا را به عمارت طوس مأمور



[ صفحه 317]



نمود چون به طوس آمد معلوم شد چون طوس را از تعرضات لشكر تیموری خرابی افتاده و هر كس از مردم طوس از چنگ اجل برسته بر دور مرقد سناباد فراهم شده خانه های گلی از بهر خود بساخته اند فرمان كرد تا دیگر باره به جانب طوس بكوچند رضا ندادند و مرقد رضا علیه السلام را مأمن خود شمردند لاجرم به اجازه شاهرخ در همانجا بر دور بیوتات ایشان حصاری بركشیده و آنجا مشهور و معروف به مشهد گشت و طوس یكباره متروك ماند و با وجود لطمات جماعت اوزبك و تركمان پیوسته بر آبادی آن افزوده همی شد چنان كه اكنون از بلاد معتبره آباد كثیرة الخیرات روزگار و مرجع و مأمن و مزار و مطاف سلاطین عالی تبار و امرای نامدار و صغار و كبار است.

و سلاطین قاجاریه انار الله براهینهم از زمان خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه قاجار تاكنون و همچنین اعیان و اركان و نامداران دولت ایشان از رجال و نساء و بنده و مولی و طبقات مردم ایران هر یك علی قدر مراتبهم در تقدیم تحف و هدایا و تزیینات و نذورات و تقریر موقوفات و جریان انهار و ابنیه ی عالیه و مساجد و مدارس به انواع مختلفه و همچنین سلاطین و اعیان هندوستان و اغلب تركستان و دیگر كسان قصور نمی ورزند و در زیارت آستان ملائك پاسبانش سلاطین با احتشام تاج از سر و كمر از كمر برداشته سر نیاز بر خاك عرش انبازش می سایند و توتیای پیشگاهش را نوربخش مهر و ماه می شمارند.

و این حرم مطهر كه در وسط شهر تقریبا واقع است بنائی است مربع و ابنیه چند بر آن احاطه نموده بعد از آن ابنیه در وسط صحن بنا شده است یكی در طرف جنوب و آن صحن نیز متعلق به حرم و همچنین متعلق به مسجد گوهرشاد است صحن دیگر معروف به عتیق كه در سمت شمال حرم و محاذی مسجد گوهرشاد است صحن سوم كه آن را صحن جدید گویند در طرف شرق واقع شده است و تفصیل ایوان طلای صحن عتیق و صحن جدید و ایوان مرحوم حسام السلطنه و گنبد حاتم خان و سه ضریح



[ صفحه 318]



طلا و چوب صندل و فولادی و ایوان طلای صحن جدید و سایر مسائل و انواع ابنیه شریفه و كاشی كاریهای معرق و آن چه در كتبیه ها نوشته اند در جلد دوم مطلع الشمس مرحوم اعتماد السلطنه محمد حسن خان وزیر انطباعات دولت علیه و سفرنامه مخصوص شاهنشاه شهید ناصر الدین شاه قاجار اعلی الله مقامه از سایر كتب تواریخ و جغرافیا مبسوطتر و جامع تر و منتشر است و ما را در این مقام حاجتی به شرح و بسط كلام نیست بلكه بالمناسبة به یك مقداری اشارت شد.

وسعت داخله حرم محترم ده ذرع در ده ذرع و ارتفاع گنبد مطهر تقریبا بیست و چهار ذرع است و به امر این پادشاه شهید میرزا صادق قائم مقام نوری اندرون این گنبد مطهر را با آئینه بیاراست و صفه شاه طهماسبی از ابنیه معروفه آن آستان ملك دربان است و شاه عباس ماضی كه به زیارت آستان ملك پاسبان نایل شد به توسیع صحن مبارك پرداخت آن ارض مقدس را از خیابان و نهر روان و شهر و عمارات مطهر چنان كه هست چنان كه دلخواه او بود به انجام رسانید و سفر شاه عباس مطابق نذری كه نموده بود با پای برهنه و سه تن از خدام آستان از دار السلطنه اصفهان به مشهد مقدس و زیارت روضه رضوان دربان و توقف سه ماه رجب المرجب و شعبان المعظم و رمضان المبارك را در آن حرم محترم از وقایع عظیمه ی تاریخیه است.